مطالب روز دنیای اینترنت
معرفی کتاب " پرنده باز آلکاتراز "
24 / 12 / 1395 ساعت 1:40 PM | بازدید : 99 | نویسنده : saw | ( نظرات )

پرنده‏ باز آلکاتراز

نویسنده: توماس گدیس

مترجم: منوچهر ضرابی

موضوع این کتاب در مورد جوانی است که روحیه شروری دارد و مرتکب قتل می شود و در اثر این موضوع به زندان می افتد . در زندان نیز مرتکب قتل دیگری شده و در نتیجه اعمالش به اعدام محکوم می گردد . با تلاش مادرش با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم می شود . در زندان بعد از مدتی اقدام به نگهداری قناری می کند و بعد با مطالعه و تحقیق پیرامون قناری ها تبدیل به یک دانشمند جانورشناسی می شود و مقالات او در مطبوعات امریکا به چاپ می رسد.

در سال ۱۹۶۲ فیلمی با همین نام و با شرکت برت لنکستر ساخته شده است.

پرنده‌باز آلکاتراز (فیلم)

کارگردان        جان فرانکن‌هایمر

نویسنده          توماس گادیس (رمان)

بازیگران          برت لنکستر

کارل مالدن

تلما ریتر

بتی فیلد

راوی    ادموند ابراین (در نقش توماس گادیس نویسنده رمان پرنده باز آلکاتراز)

موسیقی         المر برنستاین

فیلم‌برداری      برنت گافی

توزیع‌کننده      یونایتد آرتیستز

مدت زمان      143

 

 

پرنده‌باز آلکاتراز (به انگلیسی: The Birdman of Alckatraz) فیلم درام آمریکایی محصول ۱۹۶۲ و به کارگردانی جان فرانکن‌هایمر است.

خلاصه داستان

رابرت فرانکلین استراد (برت لنکستر) به جرم قتل، متهم به هفت سال حبس در زندان مخوف آلکاتراز می‌شود. او به مادرش الیزابت (تلما ریتر) بسیار تعصب دارد و وقتی هم سلولی اش عکس مادرش را نگاه می‌کند به شدت عصبانی می‌شود. یکی از زندانیان او را تحقیر می‌کند و استراد او را کتک می‌زند و به انفرادی منتقل می‌شود. هاروی شومکر (کارل مالدن) رئیس زندان با او به مخالفت بر می‌خیزد و سعی دارد که کاری کند تا استراد بیشتر در انفرادی بماند. کریمر، یکی از همکاران وی، می‌خواهد که مراقب استراد باشد ولی شومکر حرف او را جدی نمی‌گیرد. چند وقت بعد استراد از کریمر می‌شنود که مادرش به ملاقات او آمده اما او را رد کرده‌اند. استراد با کریمر مشاجره می‌کند و او را مجبور می‌کند که بپذیرد تا مادرش را ببیند؛ ولی کریمر او را تحقیر می‌کند و در جلسه تمرین موسیقی، آن دو با یکدیگر گلاویز می‌شوند و کریمر با چاقوی استراد به قتل می‌رسد. برای استراد سه دادگاه محاکمه می‌گذارند. در محاکمه دوم او محکوم به حبس ابد، و در محاکمه سوم به اعدام محکوم می‌گردد. مادر استراد، با پافشاری‌های بسیار، موفق می‌شود که همسر رئیس جمهور را ملاقات کند و از او بخواهد که پسرش را به حبس ابد محکوم کنند؛ و درنهایت اینطور می‌شود. استراد باید تا آخر عمر در انفرادی زندان آلکاتراز بماند، و تنها در حیاط پشتی، به تنهایی قدم بزند. او تهدیدهای شومکر را جدی نمی‌گیرد. درشبی بارانی، استراد در حیاط پشتی گنجشکی را پیدا می‌کند که لانه اش از درخت به زمین افتاده است. از او نگهداری می‌کند و بزرگ می‌شود. در همین حین رئیس زندان عوض می‌شود و رئیس جدید، از کار استراد خوشحال و شگفت زده می‌شود. او برای زندانیان انفرادی‌های مجاور، چند قناری می‌آورد و یکی از آنها، دو قناری اش را به استراد می‌دهد. در همین حین فیتو گومز (تلی ساوالس) که در انفرادی مجاور استراد است، قناری ماده اش را به او می‌دهد تا برایش نگهداری کند. استراد او را با قناری نر خود جفت می‌کند و قناری گومز، پنج تخم می‌گذارد. به زودی جوجه‌ها از تخم بیرون می‌آیند. به زودی استراد صاحب پرنده‌های بسیاری می‌شود. تا این که پرنده‌های او بیماری لاعلاجی پیدا می‌کنند. استراد با خواندن کتابهایی در این زمینه، از مادرش تقاضای مواد مختلفی می‌کند. تقریباً تمامی پرنده‌های او می‌میرند و تنها یک یا دو پرنده باقی می‌ماند؛ ولی با آخرین ماده داروی جدیدی کشف می‌کند. او با زنی به نام استلا جانسون (بتی فیلد) که به این زمینه علاقه دارد آشنا می‌شود و غیابی با یکدیگر ازدواج می‌کنند. استراد با مطالعه بر

پرندگان، کتابی تخصصی می‌نویسد. او تبدیل به انسانی خبره می‌گردد. استراد پس از سالها حبس، بار دیگر به محل گذشته خود یعنی سلول انفرادی زندان آلکاتراز تبعید می‌شود. او با استلا ملاقات می‌کند وبرخورد تلخی صورت می‌گیرد؛ و استراد، که حتی غم و اندوهی خشمگینانه داشت، برای اولین بار در فیلم اشک می‌ریزد. پس از مدتی، کتابی که استراد در انتقاد از زندان‌های آمریکا نوشته بود چاپ می‌شود و استراد از زندان آلکاتراز به محلی راحت تر منتقل می‌شود تا باقی عمر خود را در آرامش زندگی کند.

نکات فیلم

    فیلم درباره زندگی واقعی رابرت استراد (۱۸۹۰–۱۹۶۳) که در زندان آلکاتراز به پرنده باز آلکاتراز مشهور شده بود و بر پایه رمانی به همین نام از توماس ای. گادیس ساخته شده است.

    بیشتر سکانسهای فیلم در فضای بسته فیلمبرداری شده‌اند.

    سکانس بیرون آمدن جوجه از تخم و از دیدگاه برت لنکستر یکی از مشهورترین سکانسهای سینماست.

    موسیقی متن فیلم (ساخته المر برنشتاین) از امتیازات فیلم به شمار می‌آید.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


معرفی رمان " گوژپشت نتردام "
24 / 12 / 1395 ساعت 1:40 PM | بازدید : 119 | نویسنده : saw | ( نظرات )

 در پاریس قرن پانزدهم، دختر کولی جوان و زیبایی بنام اسمرالدا به همراه بز باهوش خود جالی میرقصید و برنامه اجرا میکرد. کلود فرولو، رییس شماسهای نتردام و راهبی که نفس شکنجه‌اش میدهد در نهان عاشق اسمرالدا شده‌است، او سعی می‌کند با کمک کازیمودو، ناقوس زن گوژپشت و بدشکل نتردام اسمرالدا را برباید، ولی با دخالت کاپیتان فوبوس دوشاتوپر ناکام میماند و کازیمودو دستگیر میشود. کازیمودو را در میدان اعدام با شلاق مجازات میکنند و تنها اسمرالدا که قلبی مهربان دارد به او کمک می‌کند و جرعه‌ای آب به او میدهد: ((دخترک بدون اینکه سخنی بر زبان راند به محکوم نزدیک شد، گوژپشت میخواست به هر قیمتی شده خود را از وی کنار کشد. ولی دختر قمقمه‌ای را که بر کمربند آویخته بود باز کرد و به آرامی آن را با لب سوزان مرد بینوا آشنا ساخت. در چشم شرربار و خشک گوژپشت اشکی حلقه زد و بر چهره نازیبای او فروغلطید. شاید این نخستین قطره اشکی بود که در سراسر زندگی از دیده فرو میریخت.))

اسمرالدا به شدت عاشق فوبوس شده بود ولی فوبوس که جوانی سبکسر و هوسباز است تنها در پی لحظاتی کوتاه با اوست و تقریباً توانسته اسمرالدای پاکدامن را مغلوب سازد که توسط کلود فرولو مورود اصابت خنجر قرار میگیرد.

اسمرالدا به جرم قتل به اعدام محکوم میشود. کلود فرولو در زندان به اسمرالدا ابراز عشق می‌کند ولی اسمرالدا او را از خود میراند و همچنان به یاد فوبوس رنجها را تحمل میکند.در روز اعدام اسمرالدا را برای توبه به در نتردام میبرند، او در آنجا اتفاقی چشمش به فوبوس که از ضربت چاقو جان بدر برده بود میفتدولی فوبوس از او رو برمیگرداند. اسمرالدا ((تا این دم هر رنج و سختی را تحمل کرده بود. ولی این ضربت آخرین بسیار شکننده بود بود)).

در این لحظه کازیمودو، گوژپشت یکچشم و کر، اما بسیار نیرومند متهورانه دخترک را از دست نگهبانان نجات میدهد و او را با خود به برجهای نتردام میبرد و دخترک در آنجا پناهنده می‌شود و بست مینشیند.

اسمرالدا که کماکان به عشق فوبوس دل بسته‌است متوجه شدت عشق کازیمودو به خود نمی‌شود. بعد از مدتی کولیان و خلافکاران شهر با تحریک غیر مستقیم کلود فرولو برای نجات اسمرالدا و البته غارت کلیسا، به نتردام حمله میکنند ولی کازیمودو که متوجه نیت واقعی آنها نشده‌است برای دفاع از اسمرالدا به مقابله با آنها میپردازد. در این زمان کلود فرولو این آشوب و غوغا را غنیمت می‌شمارد و اسمرالدا را می‌رباید. اما رئیس شماسها، که یک بار دیگر نیز دست رد بر سینه‌اش زده می‌شود، از شدت خشم دختر کولی را به دست زن گوشه‌نشین بیچاره و نیمه دیوانه‌ای می‌دهد که کینه وحشی‌منشانه‌ای از کولیها به دل دارد؛ زیرا که در زمان گذشته دخترش را ربوده‌اند، دختری که همسال اسمرالدا می‌توانست باشد. به زودی مشخص می‌شود که اسمرالدا همان دختر گم شده‌است، او اسمرالدا را از مامورینی که توسط کلود فرولو به دنبال محکومه آمده‌اند پنهان می‌کند ولی اسمرالدا که صدای فوبوس را شنیده‌است از مخفیگاه بیرون میاید و باعث لو رفتن خود میشود. تلاشهای غم انگیز مادر برای نجات او بی فایده میماند و اسمرالدا را دار میزنند و همزمان مادر او نیز کشته میشود.

در همین زمان کازیمودو که از گم شدن دخترک سردرگم شده‌است متوجه کلود فرولو می‌شود که از بالای برج مشغول تماشای اعدام اسمرالدا است، او متوجه اصل داستان میشود؛ ((گوژپشت گامی چند پشت سر رییس شماسان برداشت و ناگهان خود را با دهشت به روی او افکند و با دو دست زمخت خویش او را به پرتگاهی که بر آن خم شده بود افکند.)) بعد از آن کسی کازیمودو را ندید تا روزی که در میان اجساد اعدام شدگان ((دو اسکلت دیده شد که بطور شگفت آوری در آغوش هم خفته بودند)) وقتی خواستند اسکلت کازیمودو را از اسمرالدا جدا کنند ((خاکستر شد و فرو ریخت.))

بررسی داستان

طرح داستان آمیخته به مبالغه و بسیار ثقیل است و ارزش رمان، بیش از هرچیز، مولود تجسم قوی و معجزه‌آسا و سرشار از قدرت و تغزل پاریس در قرون وسطاست؛ با آن کوچه‌های رازآمیزش که همه‌شان انباشته از قیل و قال و هیاهوی توده مردم‌اند. قهرمانها، پیش از هرچیز عناصر مجموعه سترگی هستند که اندیشه انسجام و روان‌شناسی فرد را کنار می‌گذارد. شخصیتها ابتدایی و سطحی و بی‌تنوع‌اند و بیشتر از آنکه موجوداتی زنده و واقعی باشند غیر واقعی و خیالی به نظر میرسند. رئیس شماسها خائن این ملودرام است و کازیمودو، که جسم دهشت‌بار و روح بسیار گرانمایه‌ای دارد، نوکر او است. و اما فرمانده فوبوس همان جوان اول ماجراست؛ پسری خوشگل و سبکسر و بی‌وفا. سیمای اسمرالدا، که ذره‌ای کمتر از قهرمانهای دیگر جنبه قراردادی دارد، با این حال از لطف و ملاحت گیرایی برخوردار است که بسیار زود او را به شخصیتی مردم‌پسند تبدیل کرد.

 

گوژپشت نتردام (فیلم ۱۹۵۶)

کارگردان ژان دولانوا

تهیه‌کننده            رابرت و ریموند حکیم

نویسنده   ویکتور هوگو (رمان)

بازیگران   جینا لولوبریجیدا

آنتونی کوئین

            ۱۹ دسامبر ۱۹۵۶

مدت

            ۱۱۵ دقیقه

کشور      ایتالیا، فرانسه

بودجه     ۱ میلیون

گیشه      ۲٫۲۵ میلیون دلار (آمریکا)[۱]

«گوژپشت نتردام» (انگلیسی: The Hunchback of Notre Dame (1956 film)) یک فیلم فرانسوی به کارگردانی ژان دولانوا است که در سال ۱۹۵۶ اقتباس از رمانی به همین نام از ویکتور هوگو ساخته و منتشر شد. این فیلم اولین نسخه رنگی از اقتباس‌های سینمایی رمان مشهور هوگو بود.

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


معرفی رمان " وداع با اسلحه "
24 / 12 / 1395 ساعت 1:40 PM | بازدید : 109 | نویسنده : saw | ( نظرات )

 وداع با اسلحه (به انگلیسی: A Farewell to Arms) رمانی نوشته ارنست همینگوی (۱۸۹۹-۱۹۶۱)، نویسنده آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات است که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. عنوان آن از شعری گرفته شده که جرج پیل در سده ۱۶ میلادی سروده‌است.

در فیلم در عشق و جنگ به کارگردانی و تهیه کنندگی ریچارد اتنبرا محصول سال ۱۹۹۶، بخش‌هایی از زندگی واقعی همینگوی که در این کتاب نیز آمده‌است به تصویر کشیده شده‌است.

داستان

 ستوان فردریک هنری آمریکایی، که بر اثر جوانی و لاقیدی و ذوق به ورزش در ارتش ایتالیا استخدام شده‌است ، در طی نبردی زخمی می‌شود. او را به بیمارستانی آمریکایی در شهر میلان منتقل می‌کنند که پرستار انگلیسی نیز به آنجا فرستاده می‌شود. او و پرستار عاشق یکدیگر می‌شوند. جراحتش به تدریج معالجه می‌شود. پرستار از او باردار شده و هنری باید به جبهه برگردد. هنری را به منطقه کوهستانی منتقل می‌کنند؛ هنوز به آنجا نرسیده‌است که با حمله آلمانی‌ها و اتریشی‌ها عقب‌نشینی شروع می‌شود. هنری با سه آمبولانس تحت فرمانش به عقب برمی‌گردند. در جاده چنان آشفتگی‌ای حکمفرماست که اتومبیل‌ها قدم به قدم پیش می‌روند. مجبور به حرکت از جاده‌های فرعی می‌شوند که آمبولانس‌ها به گل فرو می‌روند و هنری با سه سرباز تحت امرش پیاده ادامه می‌دهند. گلوله‌ای بی‌هدف از نیروهای ایتالیایی در حال عقب‌نشینی یکی از مردان او را (آیمو) می‌کشد. یکی دیگر خود را تسلیم آلمانی‌ها می‌کند. ستوان هنری و راننده باقی‌مانده، پس از مدتی راهپیمایی بی‌هدفی، جاده‌ای را پیدا می‌کنند. روی پلی، افراد دژبانی ارتش ایتالیا راه را بر افسران در حال عقب‌نشینی می‌بندند و آنها را به چمنزاری می‌برند و پس از چیزی شبیه به محاکمه، تیرباران می‌کنند. هنری درست وقتی که باید در این به اصطلاح دادگاه حضور یابد، با پریدن در رودخانه خودش را نجات می‌دهد. از این لحظه به بعد، او احساس می‌کند که دیگر هیچ دِینی به ارتش ایتالیا ندارد و فراری شده و با پریدن بر قطاری باری خود را به نزد خود کاترین می‌رساند و با او از ایتالیا گریخته و به سوئیس می‌روند و در آنجا منتظر تولد فرزند خود می‌شوند اما فرزند در زایمان می‌میرد و باعث مرگ مادر می‌شود.

این کتاب بر پایه تجربیات واقعی همینگوی در ارتش ایتالیا در جنگ جهانی اول نوشته شده‌است. الهام‌بخش شخصیت کاترین بارکلی، پرستاری با نام اگنس ون کوروسکی بوده‌است که در بیمارستان صلیب سرخ آمریکا در شهر میلان از همینگوی زخمی مراقبت کرده‌است. همینگوی عاشق ون کوروسکی بوده و قرار بوده با یکدیگر ازدواج کنند که به دلایلی نامشخص این اتفاق نمی‌افتد. کیتی کانل، خبرنگار مُد اهل پاریس نیز الهام‌بخش شخصیت هلن فرگوسن (Helen Ferguson) بوده‌است. کشیش داستان نیز کشیشی واقعی و ناشناخته با نام Don Giuseppe Bianchi بوده که کشیش هنگ‌های ۶۹اُم و ۷۰اُم بریگاد آنکونا بوده‌است. شخصیت اصلی رینالدی (Rinaldi) که در کتاب، دوست ستوان هنری است شناخته شده نیست ولی در داستان در زمان ما اثر دیگری از همینگوی نیز حضور دارد.

وداع با اسلحه به عنوان کتاب برتر در لیست‌های زیر انتخاب شده است:

    صد کتاب برتر تاریخ ادبیات به انتخاب انجمن کتاب نروژ

    صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه مدرن

    صد رمان برتر تاریخ به انتخاب دانیل برت

 

وداع با اسلحه (فیلم ۱۹۵۷)

کارگردان                چارلز ویدور

تهیه‌کننده            دیوید او سلزنیک

بازیگران راک هادسن

جنیفر جونز

ویتوریو دسیکا

توزیع‌کننده           فاکس قرن بیستم

    ۱۴ دسامبر ۱۹۵۷ (آمریکا)

مدت

            ۱۵۲ دقیقه

کشور      آمریکا

زبان       انگلیسی

بودجه     ۴٬۱۰۰٬۰۰۰ دلار[۱] or $۴٬۳۵۳٬۰۰۰[۲]

گیشه      ۲۰ میلیون دلار (worldwide)[۲]

 

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


معرفی رمان " بیگانه "
24 / 12 / 1395 ساعت 1:40 PM | بازدید : 124 | نویسنده : saw | ( نظرات )

 

بیگانه (به فرانسوی: L'Étranger) نام رمانی از آلبر کامو است که در سال ۱۹۴۲ در انتشارات معروف گالیمار منتشر شد و متن آن از اصلی‌ترین آثار فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم به شمار می‌آید.

خلاصه داستان

این کتاب داستان یک مرد درونگرا به نام مرسو را تعریف می‌کند که مرتکب قتلی می‌شود و در سلول زندان در انتظار اعدام خویش است. داستان در دههٔ ۳۰ در الجزایر رخ می‌دهد.

داستان به دو قسمت تقسیم می‌شود. در قسمت اول مرسو در مراسم تدفین مادرش شرکت می‌کند و در عین حال هیچ تأثر و احساس خاصی از خود نشان نمی‌دهد. داستان با ترسیم روزهای بعد از دید شخصیت اصلی داستان ادامه می‌یابد. مرسو به عنوان انسانی بدون هیچ اراده به پیشرفت در زندگی ترسیم می‌شود. او هیچ رابطهٔ احساسی بین خود و افراد دیگر برقرار نمی‌کند و در بی تفاوتی خود و پیامدهای حاصل از آن زندگی اش را سپری می‌کند. او از این که روزهایش را بدون تغییری در عادت‌های خود می‌گذراند خشنود است.

همسایهٔ مرسو که ریمون سنته نام دارد و متهم به فراهم آوردن شغل برای روسپیان است با او رفیق می‌شود. مرسو به سنته کمک می‌کند یک معشوقهٔ او را که سنته ادعا می‌کند دوست دختر قبلی او است به سمت خود بکشد. سنته به آن زن فشار می‌آورد و او را تحقیر می‌کند. مدتی بعد مرسو و سنته کنار ساحل به برادر آن زن(«مرد عرب») و دوستانش برمی خورند. اوضاع از کنترل خارج می‌شود و کار به کتک کاری می‌کشد. پس از آن مرسو بار دیگر «مرد عرب» را در ساحل می‌بیند و این بار کس دیگری جز آن‌ها در اطراف نیست. بدون دلیل مشخص مرسو به سمت مرد عرب تیراندازی می‌کند که در فاصلهٔ امنی از او از سایهٔ صخره‌ای در گرمای سوزنده لذت می‌برد.

در قسمت دوم کتاب محاکمه مرسو آغاز می‌شود. در این جا شخصیت اول داستان برای اولین بار با تأثیری که بی اعتنایی و بی تفاوتی برخورد او بر دیگران می‌گذارد رو به رو می‌شود. اتهام راست بی خدا بودنش را بدون کلامی می‌پذیرد. او رفتار اندولانت (اصطلاح روانشناسی برای کسی که در مواقع قرار گرفتن در وضعیت‌های خاص از خود احساس متناسب نشان نمی‌دهد و بی اعتناء باقی می‌ماند- از درد تأثیر نمی‌پذیرد یا آن را حس نمی‌کند) خود را به عنوان قانون منطقی زندگی اش تفسیر می‌کند. او به اعدام محکوم می‌شود.

 

بیگانه (ایتالیایی: Lo straniero) فیلمی به کارگردانی لوکینو ویسکونتی است که سال ۱۹۶۷ اکران شد. فیلم اقتباسی از رمان مشهور آلبر کامو به همین نام است و مارچلو ماسترویانی و آنا کارینا در آن نقش‌آفرینی کرده‌اند.

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


زندگینامه خواجه نصیر طوسی
24 / 12 / 1395 ساعت 1:40 PM | بازدید : 125 | نویسنده : saw | ( نظرات )

           

خواجه نصیرالدین طوسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

خواجه نصیرالدین توسی

زادروز شنبه ۱۱ جمادی‌الاولی ۵۹۷

۵ اسفند ۵۷۹

توس

درگذشت         دوشنبه ۱۸ ذیحجهٔ ۶۷۲

۱۱ تیر ۶۵۳

بغداد

آرامگاه             مقبره کاظمیه بغداد

محل زندگی     خراسان، قزوین، آذربایجان و بغداد

ملیت   ایرانی

پیشه   فیلسوف و دانشمند

سال‌های فعالیت           سدهٔ هفتم قمری

لقب      استاد بشر و عقل حادی عشر

دوره     اوایل مغولان و ایلخانان

مذهب اسلام، در اواخر عمر شیعه اثنی عشری - شاید در بخشی از عمر شیعه اسماعیلیه - رجوع کنید به متن

مکتب فلسفه مشایی

آثار      اخلاق ناصری، زیج ایلخانی، اساس‌الاقتباس و کتب و رساله‌های بسیاری به عربی و فارسی

فرزندان           صدرالدین علی، اصیل‌الدین حسن و فخرالدین احمد

 

ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن توسی مشهور به خواجه نصیرالدین (زادهٔ ۵ اسفند ۵۷۹ در توس - درگذشتهٔ ۱۱ تیر ۶۵۳ در بغداد) شاعر،[۱] فیلسوف، متکلم، فقیه،ستاره‌شناس، دانشمند، اندیشمند[۲]، ریاضیدان و منجم ایرانی[۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹] سده هفتم است. کنیه‌اش «ابوجعفر» و به القابی چون «نصیرالدین»، «محقق طوسی»، «استاد البشر» و «خواجه» شهرت دارد.[۱۰][۱۱]

 

محتویات

 

    ۱ فعالیت‌های علمی

    ۲ زندگی‌نامه

    ۳ خواجه توسی در قلعه‌های اسماعیلیان

    ۴ خواجه توسی و هلاکوخان مغول

    ۵ تأثیرات و یادگارها

    ۶ شاگردان

    ۷ آثار

    ۸ فعالیت‌های شاخص علمی

    ۹ نمونه‌ای از اشعار علمی

    ۱۰ وفات

    ۱۱ مذهب

    ۱۲ خانواده

    ۱۳ جستارهای وابسته

    ۱۴ منابع و پانویس

    ۱۵ پیوند به بیرون

 

فعالیت‌های علمی

رساله‌ای در باب اسطرلاب از خواجه نصیر، اصفهان ۸۸۴ خورشیدی

 

وی سنت فلسفه مشایی را که پس از ابن سینا در ایران رو به افول گذاشته بود، بار دیگر احیا کرد. وی مجموعه آرا و دیدگاه‌های کلامی شیعه را در کتاب تجرید الاعتقاد گرد آورد.

 

او رصدخانه مراغه را ساخت و در کنار آن کتابخانه‌ای بوجود آورد که نزدیک به چهل هزار جلد کتاب در آن بوده است.[۱۲] او با پرورش شاگردانی (همچون قطب الدین شیرازی) و گردآوری دانشمندان ایرانی عامل انتقال تمدن و دانش‌های ایران پیش از مغول به آیندگان شد.[۱۳]

 

وی یکی از گسترش دهندگان علم مثلثات است[۱۴] که در قرن ۱۶ میلادی کتاب‌های مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه گردید.

زندگی‌نامه

 

خواجه نصرالدین طوسی یکی از سرشناس‌ترین و متنفذترین شخصیت‌های تاریخ جریان‌های فکری اسلامی‌ست. علوم دینی و عقلی را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت طبیعی را نزد دایی‌اش آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رساند و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته آوازه یافت.

 

وی در زمان حمله مغول به ایران در پیش ناصرالدین، محتشم قهستان، به کارهای علمی خویش مشغول شد. در همین زمان اخلاق ناصری را نوشت. پس از مدتی به نزد اسماعیلیان در دژ الموت نقل مکان کرد، اما پس از یورش هلاکوی مغول و پایان یافتن فرمانروایی اسماعیلیان(۶۳۵ ه. خ) هلاکو نصیرالدین را مشاور و وزیر خود ساخت، تا جایی که هلاکو را به تازش به بغداد و سرنگونی عباسیان یاری نمود.[۱۵]

 

خواجه نصیر الدین توسی در ۱۸ ذی الحجه ۶۷۲ هجری قمری وفات یافت، و در کاظمین دفن گردید.[۱۶]

 

زادگاه و تولد

 

دربارهٔ زادگاه خواجه نصیرالدین توسی اختلاف است بعضی کتاب‌ها و منابع پدر وی را «شیخ وجیه الدین محمد بن حسن» از بزرگان و دانشوران قم می‌دانند[۱۷] اما در بعضی منابع وی را زاده روستای جهرود ساوه می‌دانند[۱۸][۱۹][۲۰] که به همراه خانواده برای زیارت امام هشتم شیعیان به مشهد عازم می‌شود و پس از زیارت، در هنگام بازگشت به علت بیماری همسرش، در یکی از محله‌های شهر توس مسکن می‌گزیند. و پس از چندی به درخواست اهالی محل علاوه بر اقامهٔ نماز جماعت در مسجد، به تدریس در مدرسه علمیّه مشغول می‌گردد. خواجه طوسی در ایام اقامت پدر در آنجا در پانزدهم جمادی‌الاول سال ۵۹۸ ق، متولد گردید. و پدرش با تفأل به قرآن کریم او را «محمد» نامید.[۱۰]

 

تحصیل

 

تمبری به فراخور هفتصدمین سالگرد درگذشت خواجه نصیر طوسی. روز پنج اسفند در ایران روز بزرگداشت خواجه نصیر طوسی و روز مهندس نام‌گذاری شده‌است.

 

روزهای کودکی و نوجوانی خواجه توسی در شهر توس سپری شد. وی در این روزها پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، قواعد زبان عربی و فارسی، معانی و بیان و حدیث را نزد پدر خویش آموخت. پس از آن به توصیه پدر، نزد دایی‌اش «نورالدین علی بن محمد شیعی» که از دانشمندان نامور در ریاضیات، حکمت و منطق بود، به فراگیری آن علوم پرداخت. سپس با راهنمایی پدر در محضر «کمال الدین محمد حاسب» که از دانشوران نامی در ریاضیات بود، به تحصیل پرداخت اما هنوز چند ماهی نگذشته بود که استاد آهنگ سفر کرد و آورده‌اند که وی به پدر او چنین گفت: من آنچه می‌دانستم به او (خواجه نصیر) آموختم و اکنون سؤالهایی می‌کند که گاه پاسخش را نمی‌دانم!

 

پس از چندی دایی پدرش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» که تبحر ویژه‌ای در علوم رجال، درایه و حدیث داشت، به توس آمد و خواجه در نزد او به کسب علوم پرداخت. گرچه او موفق به فراگیری مطالب جدیدی از استاد نشد، اما هوش و استعداد وافرش شگفتی و تعجب استاد را برانگیخت به گونه‌ای که به او توصیه کرد تا به منظور استفاده‌های علمی بیشتر به نیشابور مهاجرت کند. او در شهر توس و به دست استادش «نصیر الدین عبدالله بن حمزه» لباس عالمان دین را بر تن کرد و از آن پس به لقب «نصیرالدین» از سوی استاد مفتخر شد.

 

خواجه سپس به نیشابور پای نهاد و به توصیه دایی پدر به مدرسه سراجیه رفت و مدت یک سال نزد سراج الدین قمری که از استادان بزرگ درس خارج فقه و اصول در آن مدرسه بود، به تحصیل پرداخت. سپس در محضر استاد فریدالدین داماد نیشابوری - از شاگردان امام فخر رازی - کتاب «اشارات ابن سینا» را فرا گرفت. پس از مباحثات علمی متعدد فرید الدین با خواجه، علاقه و استعداد فوق العادة خواجه نسبت به دانش اندوزی نمایان شد و فریدالدین او را به یکی دیگر از شاگردان فخر رازی معرفی کرد و بدین ترتیب نصیرالدین طوسی توانست کتاب «قانون ابن سینا» را نزد «قطب الدین مصری شافعی» به خوبی بیاموزد. وی علاوه بر کتابهای فوق از محضر عارف معروف آن دیار «عطار نیشابوری» (متوفی ۶۲۷) نیز بهره‌مند شد.

 

خواجه که در آن حال صاحب علوم ارزشمندی گشته و همواره به دنبال کسب علوم و فنون بیشتر بود، او پس از تحصیل در نزد دانشمندان نیشابور به ری شتافت و با دانشور بزرگی به نام برهان الدین محمد بن محمد بن علی الحمدانی قزوینی آشنا گشت. او سپس قصد سفر به اصفهان کرد امّا در بین راه، پس از آشنایی با «میثم بن علی میثم بحرانی» به دعوت او و به منظور استفاده از درس خواجه ابوالسعادات اسعد بن عبدالقادر بن اسعد اصفهانی به شهر قم رو کرد.

 

توسی پس از قم به اصفهان و از آنجا به عراق رفت. او علم «فقه» را از محضر «معین الدین سالم بن بدران مصری مازنی» (از شاگردان ابن ادریس حلی و ابن زهره حلبی) فرا گرفت. و در سال ۶۱۹ ق. از استاد خود اجازهٔ نقل روایت دریافت کرد. آن گونه که نوشته‌اند خواجه مدت زمانی از «علامه حلی» فقه و علامه نیز در مقابل، درس حکمت نزد خواجه آموخته‌است. «کمال الدین موصلی» ساکن شهر موصل (عراق) از دیگر دانشمندانی بود که علم نجوم و ریاضی به خواجه آموخت و بدین ترتیب پژوهش‌گر توسی دوران تحصیل را پشت سر نهاده، پس از سالها دوری از وطن و خانواده، قصد عزیمت به خراسان کرد.[۲۱]

خواجه توسی در قلعه‌های اسماعیلیان

رساله‌ای در ریاضی در توضیح جفت طوسی از خواجه نصیر

 

اسماعیلیه فرقه‌ای از شیعیان است که به باور پیروانش اسماعیل فرزند جعفر صادق جانشین اوست. این گروه پس از مدتها در سال ۴۸۳ ق. به دست حسن صباح در ایران رونقی دوباره یافتند و پس از چندی، گرایشهای شدید سیاسی پیدا کرده، فعالیتهای خود را گسترش دادند. قلعه الموت در حوالی قزوین پایتخت آنان بود و علاوه بر آن قلعه‌های متعدد و استواری داشتند که جایگاه امنی برای مبارزان سیاسی به شمار می‌رفت و دستیابی بر آنها بسیار سخت بود.[۲۲]

 

خواجه نصیرالدین پس از چند ماه سکونت در قائن، به دعوت «ناصر الدین عبدالرحیم بن ابی منصور» که حاکم قلعه قهستان بود و نیز مردی فاضل و دوستدار فلاسفه بود، به همراه همسرش به قلعه اسماعیلیان دعوت شد و آزادانه و با احترام ویژه در آنجا زندگی کرد. او در مدت اقامت خود کتاب «طهارة الاعراق» نگاشت..

 

. نصیرالدین طوسی حدود ۲۶ سال در قلعه‌های اسماعیلیه به سر برد اما در این دوران لحظه‌ای از تلاش علمی باز ننشست و کتابهای متعددی از جمله «شرح اشارات ابن سینا»، «تحریر اقلیدس»، «تولی و تبری» و «اخلاق ناصری» و چند کتاب و رسالة دیگر را تألیف کرد. کتاب روضه التسلیم و مطلوب المومنین; تولی و تبری از جمله آثاری است که به فرمان امام اسماعیلی در الموت نوشته است.(۱-۱) خواجه در پایان کتاب شرح اشارات می‌نویسد: «بیشتر مطالب آن را در چنان وضع سختی نوشته‌ام که سخت‌تر از آن ممکن نیست و بیشتر آن را در روزگار پریشانی فکر نگاشتم که هر جزئی از آن، ظرفی برای غصه و عذاب دردناک بود و پشیمانی و حسرت بزرگی همراه داشت. و زمانی بر من نگذشت که از چشمانم اشک نریزد و دلم پریشان نباشد و زمانی پیش نمی‌آمد که دردهایم افزون نگردد و غمهایم دو چندان نشود...»[۲۳] از همکاران خواجه در الموت می‌توان به حسن محمود کاتب یا حسن صلاح منشی بیرجندی اشاره کرد که همراه خواجه از قهستان به الموت آمده بود وی در طول روز آنچه را که خواجه تدریس می‌کرد مکتوب می‌کرد و برداشت خویش را در اوقات فراغت به صورت شعر بیان کرده است. دیوان اشعار وی دیوان قائمیات نام دارد.

خواجه توسی و هلاکوخان مغول

 

از آنجا که وجود اسماعیلیان حاکمیت و قدرت سیاسی مغولان را به خطر می‌انداخت هلاکوخان در سال ۶۵۱ ق. با اعزام لشکری به قهستان آنجا را فتح کرد. حاکم قلعه پس از مشورت با خواجه نصیر، علاوه بر تسلیم کامل قلعه، از مغولان اطاعت کرد و چندی پس از آن در سال ۶۵۶ ق. تاج و تخت اسماعیلیان در ایران برچیده شد و بدین سان خواجه نصیر بزرگترین گام را در جلوگیری از جنگ و خونریزی و قتل‌عام مردم برداشته، از این رو نزد خان مغول احترام و موقعیت ویژه‌ای یافت.[۲۴] هلاکو بدون اجازه خواجه هیچ تصمیمی نمی‌گرفت، هیچ سفری نمی‌رفت و هیچ حکمی نمی‌داد.[۱] هلاکوخان همچنین در گشایش بغداد و کشتن واپسین خلیفهٔ عباسی، از نظرهای خواجه توسی بهره گرفت.[۲۵]

 

مستعصم (آخرین خلیفه عباسی) در دوران حکومت خود علاوه بر لهو و لعب، به خونریزی مسلمانان پرداخت. عده‌ای از شیعیان بغداد به دست پسرش (ابوبکر) به خاک و خون کشیده شدند و اموالشان به غارت رفت.[۲۶] مقام علمی و ارزش فکری نصیرالدین توسی موجب شد تا هلاکو، او را در شمار بزرگان خود دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وی کوشا باشد و او را در همه سفرها به همراه خویش دارد

تأثیرات و یادگارها

پایگاه جستجوگر گوگل، به مناسبت ۸۱۲ امین سالگرد تولد خواجه نصیرالدین طوسی، تصویری از وی در تارنمای خود گذاشت.

تمبر یادگار خواجه نصیرالدین طوسی در جمهوری آذربایجان منتشره در سال ۲۰۰۹ میلادی

 

یک دهانه آتشفشانی ۶۰ کیلومتری در نیم‌کره جنوبی ماه به نام خواجه نصیرالدین طوسی نام‌گذاری شده است. یک خرده سیاره که توسط ستاره‌شناس روسی نیکلای استفانویچ چرنیخ در ۱۹۷۹ کشف شد نیز به نام وی نامیده شده است.[۲۷][۲۸]

 

دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در تهران و رصدخانه شامخای در جمهوری آذربایجان نیز به نام او نام‌گذاری شده‌اند.

 

در سال ۲۰۱۳ میلادی، پایگاه جستجوگر گوگل، به مناسبت ۸۱۲ امین سالگرد تولد خواجه نصیرالدین طوسی، تصویری از وی در تارنمای خود گذاشت که در کشورهای عربی قابل دسترسی بود. به گفته بی‌بی‌سی، در این عکس بر ایرانی‌تبار بودن این دانشمند تأکید شده بود که واکنش‌هایی را در کشورهایی عربی در پی داشت.[۲۹][۳۰]

 

در ایران روز ۵ اسفند سالروز تولد خواجه نصرالدین طوسی را روز مهندسی نام‌گذاری شده‌است.[۳۱]

شاگردان

 

    جمال‌الدین حسن بن یوسف مطهر حلی (علامه حلی، درگذشته ۷۲۶ ق) او از دانشوران برزگ شیعه بود که آثار گران‌سنگی از خود به جای نهاد. وی شرحهایی نیز بر کتابهای خواجه نگاشت.

    کمال‌الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (ابن میثم بحرانی، درگذشته ۶۷۹ ق. یا ۶۹۹ ق) او حکیم، ریاضیدان، متکلم و فقیه بود و عالمان بزرگی از محضرش استفاده کردند. وی گرچه در رشته حکمت زانوی ادب و شاگردی در مقابل خواجه بر زمین زد، از آن سو خواجه از درس فقه وی بهره‌مند شد. این محقق بحرینی شرح مفصلی بر نهج‌البلاغه نوشته که به شرح نهج‌البلاغه ابن میثم معروف است.

    محمود بن مسعود بن مصلح کازرونی (قطب‌الدین شیرازی، درگذشته ۷۱۰ ق) او از شاگردان ممتاز خواجه است وی در چهارده سالگی به جای پدر نشست و در بیمارستان به طبابت پرداخت. سپس به شهرهای مختلفی سفر کرد و علم هیئت و اشارات ابوعلی را از محضر خواجه نصیر فرا گرفت. قطب‌الدین کتابهایی در شرح قانون ابن سینا و در تفسیر قرآن نوشته‌است.

    کمال‌الدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی (ابن فوطی، درگذشته ۷۲۳ ق) او مذهب حنبلی داشت و معروف به ابن الفُوَطی بود. این دانشمند مدت زیادی در محضر خواجه علم آموخته‌است. وی از تاریخ‌نویسان معروف سده هفتم است و کتابهای معجم‌الآداب، الحوادث‌الجامعه و تلخیص معجم‌الالقاب از آثار اوست.

    سید رکن‌الدین استرآبادی (متوفی ۷۱۵ ق) از شاگردان و همراهان خاص خواجه بوده و شرح‌هایی بر کتابهای استاد خویش نوشته و علاوه بر تواضع و بردباری، از احترامی افزون برخوردار بوده‌است. وی در تبریز به خاک سپرده شده‌است.

 

برخی دیگر از شاگردان خواجه نصیر عبارتند از:

 

    ابراهیم حموی جوینی

    اثیرالدین اومانی

    مجدالدین طوسی

    مجدالدین مراغی

 

آثار

 

زندگی او بر پایه دو هدف اخلاقی و علمی بنا نهاده شده بود. او در بیشتر زمینه‌های دانش و فلسفه، تالیفات و رساله‌هایی از خود به یادگار گذاشته که بیشتر عربی هستند، اما ۲۵ درصد نوشته‌های وی به زبان پارسی بوده‌اند.[۳۲]

 

خواجه نصیرالدین طوسی برخلاف ابن سینا اقدامی برای ترجمه لغت‌های عربی و به وجودآوردن اصطلاحات فارسی به جای اصطلاحات عربی نکرد و همان واژه‌های رایج روزگار خود را در آثار فارسی به کار برد.[۳۳]

 

از معروفترین آثار او به پارسی، «اساس الاقتباس» و «اخلاق ناصری» را می‌توان یاد کرد. وی در اخلاق ناصری رستگاری راستین انسان‌ها را در «سعادت نفسانی»، «سعادت بدنی» و «سعادت مدنی» می‌داند و این نکته نشان می‌دهد که خواجه در مسایل مربوط به بهداشت جسمانی و روانی هم کارشناس بوده‌است.

 

خواجه نصیر حدود یکصد و نود کتاب و رسالهٔ علمی در موضوعات متفاوت به رشتهٔ تحریر درآورد.[۳۴] که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می‌شود:[۳۵]

 

    تجرید الاعتقاد: که در موضوع کلام نگاشته شده و به دلیل اهمیت فوق‌العاده آن مورد توجه دانشمندان قرار گرفته و شرحهای بسیاری پیرامون آن نوشته شده‌است.

    شرح اشارات بوعلی سینا: این کتاب شرحی بر اشارات بوعلی سینا است.

    قواعد العقاید

    اخلاق ناصری یا اخلاق طوسی

    آغاز و انجام

    تحریر مجسطی

    تحریر اقلیدس

    تجریدالمنطق

    اساس الاقتباس

    زیج ایلخانی

    آداب البحث

    آداب المتعلمین

    روضةالقلوب

    اثبات بقاء نفس

    تجرید الهندسه

    اثبات جوهر

    جامع الحساب

    اثبات عقل

    جام گیتی نما

    اثبات واجب الوجود

    الجبر و الاختیار

    استخراج تقویم

    خلافت نامه

    اختیارات نجوم

    رساله در کلیات طب

    ایام و لیالی

    علم المثلث

    الاعتقادات

    شرح اصول کافی

    کتاب الکل

    صورالکواکب

    تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الافکار

    تصورات یا روضةالتسلیم

    رساله تولا و تبری

 

فعالیت‌های شاخص علمی

 

فلسفه مشائی

 

خواجه نصیر کوشید تا با پاسخ به انتقادات متکمین اشعری بخصوص محمد غزالی و فخر رازی، از فلسفه مشائی دفاع کند و با شرح و بسط آرای فلسفی ابن سینا به آن قوتی مجدد ببخشد.

 

کلام شیعه

 

خواجه نصیر با استفاده از آرای فلسفی ابن سینا کلام شیعه را بر برهان های عقلی مبتنی کرد. اثر وی به نام تجرید الاعتقاد یکی از مهمترین متون کلامی شیعه است که شرح های متعددی بر آن نگاشته شده است.

 

جغرافیا

 

مجلهٔ شوروی امروز (به انگلیسی: Today sovietunion) از انتشارات متکی به تحقیقات دانشمندان روسیه در مقالهٔ پیش‌گام دیگر کلمبوس (به انگلیسی: Another forerunner of columbus) ضمن مطالعهٔ جداول نجومی خواجه نصیر توسی متوجه شدند که وی مختصات قاره آمریکا را دو سده پیش از کشف این قاره توسط کریستف کلمب مشخص کرده است.[۱]

 

مثلثات

 

در کتاب شکل القطاع مثلثات را برای اولین بار به عنوان دانشی مستقل معرفی کرد و آن را در پیش‌گفتار علم نجوم معرفی می‌کند و قوانین اساسی برا حل مثلثات مسطح و کروی مطرح می‌کند.[۱]

 

فیزیک

 

در کتاب تجریک‌الکلام دربارهٔ نور و با تکیه بر نظریهٔ ذره مطالبی را عنوان می‌کند که فوق‌العاده اهمیت دارد.[۱]

 

در کتاب البصائر نوشتهٔ اقلیدوس وی انتشار صوت را به امواج آب تشبیه می‌کند و به آن پرداخته است.[۱]

 

وی در نحوهٔ استفاده از ساعت آفتابی ابتکار جدیدی برای رصد کردن به خرج داده‌است که این ابتکار در علم ستاره‌شناسی ارزشمند است.[۱]

 

نجوم

 

خواجه نصیرالدین طوسی «زیج ایلخانی» را از روی رصدهای انجام‌شده در رصدخانهٔ مراغه تدوین کرده‌است. زیج ایلخانی سده‌ها از اعتبار خاصی در بسیاری از سرزمین‌های آن زمان -از جمله در چین- برخوردار بوده‌است و در سال ۱۳۵۶ میلادی (۳۰۰ سال پس از مرگ طوسی) ترجمه و در اروپا منتشر شد. قدیمی‌ترین نسخهٔ این زیج در کتابخانهٔ ملی پاریس نگهداری می‌شود.[۳۶]

نمونه‌ای از اشعار علمی

 

خواجه نصرالدین برای آسان‌تر کردن علوم برای دانشجویان بعضی از مباحث علمی را به صورت شعر (نظم) بیان می‌کرد.

 

فرق بین دال و ذال معجم

 

آنانکه به فارسی سخن می‌رانند                        در موضع دال - ذال را ننشانند

ماقبل وی ار ساکنِ جز وای بوذ                        دال است و گرنه ذال معجم خوانند

 

تشریح ۷ پردهٔ چشم و سه گونه آب که در آنهاست

 

کرد آفریدگار تعالی به فضل خویش                 چشمت به هفت پرده و سه آب منقسم

صلب و مشمیه و شبکه، زجاجیه و جلید                     پس عنکبوت و بیض و عنب، قرن و ملتحم

وفات

 

تاریخ وفات او هیجدهم ذیقعده سال ۶۷۳ ق. است. و در حرم کاظمین و پایین پای دو امام مدفون شد.[۳۷] بنا به وصیتش بر روی سنگ مزارش این آیه قرآن را نگاشتند. «و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید» = «و سگشان (به حالت پاسبانی) دو دست خویش بر درگاه (غار) گشاده بود».[۳۸]

مذهب

 

بر اساس آثار خواجه نصیر در مسلمان و شیعه بودن او تردیدی نیست.[۳۹] اما در اینکه آیا او در ادوار مختلف زندگیش شیعه امامی یا شیعه اسماعیلی بوده نزد مورخین اختلافاتی وجود دارد. از این لحاظ زندگانی خواجه را میتوان به سه بخش تقسیم کرد.

 

    او به باور اکثر تاریخ نویسان در ابتدای زندگی و قبل از پیوستن به اسماعیلیان شیعه امامی بوده است[۴۰][۴۱][۴۲]. در عین حال، عده ای این احتمال را که او در یک خانواده شیعی اسماعیلی به دنیا آمده باشد منتفی ندانسته اند.[۴۳]

    خواجه بین سالهای ۶۱۹ تا ۶۲۴ به قلاع اسماعیلیه وارد شد.[۴۳][۴۴] نظر نویسندگان درباره علت ورود خواجه به قلاع مختلف است. گروهی قائلند که خواجه به اجبار نزد اسماعیلیان رفته است[۴۵]، و در مقابل، عده ای برآنند که او با میل خود نزد آنان رفته و با این حال پس از اینکه تصمیم گرفت از پیش آنان برود به وی اجازه ندادند و او را محبوس کردند.[۴۶] گروهی نیز معتقدند که او در تمامی دوران حضورش در میان اسماعیلیان آزادی کامل داشت و میتوانست بدون درد سر عقاید مخالف خود را ابراز کند.[۴۳][۴۷] در طی حدود ۳۰ سال اقامت در قلاع اسماعیلیه در مورد مذهب خواجه طوسی نظرات گوناگونی وجود دارد. به بیان حمید ملک مکان «فعالیت های علمی متعدد، کتاب ها و رساله هایی که وی در زمینه های مختلف نوشته، و نیز مدت طولانی ای که با اسماعیلیان زندگی کرده و با آنان حشر و نشر داشته است، عامل مهمی در اختلاف آرا و اقوال دانشمندان و نویسندگان درباره وی شده است.»[۳۹] از طرفی «علمای اثناعشری که خواجه را امامی می دانند مصرانه منکرند خواجه به کیش اسماعیلی درآمده بوده و صحت انتساب رسالات اسماعیلی بدو را که در میان اسماعیلیان محفوظ مانده است، انکار می کنند.»[۳۹] برخی از آنها با قبول انتساب این رسالات به او آنها را محصول تقیه خواجه برای حفظ جان خود در دوره اسارت میدانند. این نظر با تغییر مقدمه اخلاق ناصری منتسب به خواجه تقویت میشود، چرا که در آنجا تصریح میکند که «به حکم اضطرار بر اسماعلیان وارد شده و مقدمه کتاب را بر طبق عقیده آنان، نه اهل شریعت و سنت نگاشته است.»[۳۹] عده ای هم بر این باورند که خواجه در این دوران واقعاً تحت تاثیر عقاید اسماعیلیان قرار گرفته و به کیش ایشان روی خوش نشان داده بود.[۴۴][۴۶][۴۸]

    نزد مورخین تردیدی نیست که پس از سال ۶۵۴ و سقوط دولت اسماعیلی نزاری تا پایان عمر، خواجه نصیرالدین به مذهب شیعی دوازده امامی زندگی کرد. او در این مدت مهمترین کتاب های کلامی خود را بر طبق این آیین نوشت که از جمله آنها میتوان تجرید العقاید، قواعد العقاید، فصول و امامت را نام برد.[۳۹][۴۴] وصیت او مبنی بر دفن پیکرش در پایین پای موسی کاظم و محمد جواد (امامان هفتم و نهم شیعیان امامی) موید این مطلب است که او در هنگام مرگ به عقیده اسماعیلیه نبوده است.

 

خانواده

 

خواجه نصیر سه پسر از خود به یادگار نهاد: صدرالدّین علی، فرزند بزرگ او که همواره در کنار پدر و همگام با او بود و در فلسفه، نجوم و ریاضی بهره کافی داشت. دومین فرزندش اصیل الدین حسن نیز اهل دانش و فضیلت بود و در زمان حیاتش اغلب به امور سیاسی مشغول بود. فرزند کوچک خواجه فخر الدین محمد بود که ریاست امور اوقاف در کشورهای اسلامی را به عهده داشت.

جستارهای وابسته

 

    رصدخانه مراغه

    ادعاهای دیگران درباره میراث فرهنگی و معنوی ایران

 

منابع و پانویس

 

بادکوبه‌ای هزاوه‌ای، مصطفی. خواجه نصرالدین طوسی. شرکت توسعه کتابخانه‌های ایران، زمستان ۱۳۸۹.

CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org

"Tusi, Nasir al-Din al-." Encyclopædia Britannica. 2007. Encyclopædia Britannica Online. 27 December 2007 >.

Arthur Goldschmidt, Lawrence Davidson. "A Concise History of the Middle East", Westview Press, 2005. Eighth edition, pg 136

Rodney Collomb, "The rise and fall of the Arab Empire and the founding of Western pre-eminence", Published by Spellmount, 2006. pg 127: "..Nasr ed-Din Tusi, the Persian, Khorasani, former chief scholar and scientist of "

Nanne Pieter George Joosse, Bar Hebraeus, "A Syriac encyclopaedia of Aristotelian philosophy: Barhebraeus (13th c.), Butyrum sapientiae, books of ethics, economy, and politics: a critical edition, with introduction, translation, commentary, and glossaries", Published by Brill, 2004. excerpt: " the famous Persian scholar Naslr al-Dln al-Tusi "

Seyyed Hossein Nasr," Title Islamic philosophy from its origin to the present: philosophy in the land of prophecy",Publisher SUNY Press, 2006. pp 167: “In fact it was common among Persian Islamic philosophers to write few quatrains on the side often in the spirit of some of the poems of Khayyam singing about the impermanence of the world and its transience and similar themes. One needs to only recall the names of Ibn Sina, Suhrawardi, Nasir al-Din Tusi and Mulla Sadra, who wrote poems alongs with extensive prose works

James Winston Morris, "An Arab Machiavelli? Rhetoric, Philosophy and Politics in Ibn Khaldun’s Critique of Sufism", Harvard Middle Eastern and Islamic Review 8 (2009), pp 242–291. [۱] excerpt from page 286 (footnote 39): "Ibn Khaldun’s own personal opinion is no doubt summarized in his pointed remark (Q 3: 274) that Tusi was better than any other later Iranian scholar". Original Arabic: Muqaddimat Ibn Khaldūn: dirāsah usūlīyah tārīkhīyah / li-Aḥmad Ṣubḥī Manṣūr-al-Qāhirah: Markaz Ibn Khaldūn: Dār al-Amīn, 1998. ISBN 977-19-6070-9. Excerpt from Ibn Khaldun is found in the section: الفصل الثالث و الأربعون: فی أن حملة العلم فی الإسلام أکثرهم العجم (On how the majority who carried knowledge forward in Islam were Persians) In this section, see the sentence sentence where he mentions Tusi as more knowledgeable than other later Persian ('Ajam) scholars: . و أما غیره من العجم فلم نر لهم من بعد الإمام ابن الخطیب و نصیر الدین الطوسی کلاما یعول علی نهایته فی الإصابة. فاعتیر ذلک و تأمله تر عجبا فی أحوال الخلیقة. و الله یخلق ما بشاء لا شریک له الملک و له الحمد و هو علی کل شیء قدیر و حسبنا الله و نعم الوکیل و الحمد لله.

Seyyed H. Badakhchani. Contemplation and Action: The Spiritual Autobiography of a Muslim Scholar: Nasir al-Din Tusi (In Association With the Institute of Ismaili Studies. I. B. Tauris (December 3, 1999). ISBN 1-86064-523-2. page.1: ""Nasir al-Din Abu Ja`far Muhammad b. Muhammad b. Hasan al-Tusi:, the renowned Persian astronomer, philosopher and theologian"

معرفی خواجه نصیر طوسی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی

روضه تسلیم از انتشارات میراث مکتوب با مقدمه سید جلال حسینی بدخشانی و پروفسور هرمان لندولت، تهران 1393_مقدمه دیوان قائمیات

سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۴۲

خواجه نصیرالدین طوسی و نقش او در گسترش تشیّع و حفظ آثار اسلامی

سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۴۳

سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۳۱-۵۳۲

سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۳۳

فوائد رضویه، شیخ عباس قمی، ص ۶۰۳.

احمد نعمتی. ساوه شهر باستانی. چاپ اول. انتشارات اعلاء، ۱۳۸۳. ۶۳ - ۶۶. ISBN 964-95422-0-5.

علامه سید نورالدین شوشتری. مجالس المومنین. ۲۰۱ - ۲۰۳.

مصطفی بادکوبه‌ای هزاوه‌ای. خواجه نصیرالدین طوسی. چاپ اول. پردیس، ۱۳۶۹.

روضات الجنات، میرزا محمد باقر خوانساری، ج ۶، ص ۵۸۲؛ قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص ۳۸۱؛ مجالس المومنین، قاضی نورالله شوشتری، ج ۲، ص ۲۰۳؛ فلاسفه شیعه، شیخ عبدالله نعمه، ص ۲۸۲.

روضات الجنات، میرزا محمد باقر خوانساری، ج ۶، ص ۵۸۲؛ قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص ۳۸۱؛ مجالس المومنین، قاضی نورالله شوشتری، ج ۲، ص ۲۰۳؛ فلاسفه شیعه، شیخ عبدالله نعمه، ص ۱۷۰۱۷۴.

شرح اشارات، خواجه نصیرالدین طوسی، ج ۲، ص ۱۴۶.

جامع التواریخ، رشید الدین فضل‌الله، ج ۲، ص ۶۹۵؛ تاریخ مغول، ص ۱۷۳ و ۱۷۴؛ سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، محمد مدرسی زنجانی، ص ۵۰.

سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، ص ۵۲.

قصص العلماء، ص ۳۸.

2003ASPC..289..157B Page 157

http://books.google.com/books?q=10269+tusi&hl=lt

"Nasir al-Din al-Tusi's 812th Birthday". Google. Retrieved 19 February 2013.

"In Persian نگاه عربی به خواجه نصیرالدین طوسی در گوگل". 19 February 2013. Retrieved 19 February 2013.

http://aftabnews.ir/fa/news/147011/روز-مهندس-مبارک

سید حسین نصر و الیور لیمان در کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. 1993. ص۵۳۸۵۳۹

محمد معین. «نصیرالدین طوسی و زبان و ادب پارسی». مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش. ۴ (۱۳۳۵): ۳۳. بازبینی‌شده در ۱۱ اسفند ۱۳۹۳.

زندگی نامه خواجه نصر الدین طوسی، وبگاه راسخون

کتابخانه دیجیتال نور

بادکوبه‌ای هزاوه‌ای، مصطفی. خواجه نصرالدین طوسی. شرکت توسعه کتابخانه‌های ایران، زمستان ۱۳۸۹

حرم کاظمین (ع)، پایگاه حوزه

زندگی خواجه نصیر الدین طوسی - مؤسسه فرهنگی آموزشی مفتاح قائم (عج)

ملک مکان, حمید. «خواجه نصیرالدین طوسی و اسماعیلیان». فصلنامه هفت آسمان (دانشگاه ادیان و مذاهب), ش. 9 (1387).

مدرس رضوی، محمد تقی. احوال و آثار خواجه. چاپ دوم. انتشارات اساطیر، ۱۳۷۰.

حسینی تفرشی، مصطفی. نقد الرجال. ج. ۴. چاپ اول. موسسه آل البیت، ۱۴۱۸ق.

مامقانی، عبدالله. تنقیح المقال فی علم الرجال. ج. ۳. چاپ قدیم. نجف اشرف: کتاب فروشی مرتضویه، ۱۳۵۲.

دفتری، فرهاد. تاریخ و عقاید اسماعلیه. ترجمهٔ فریدون بدره ای. چاپ اول. انتشارات فروزان روز، ۱۳۷۵.

دانش پژوه، محمد تقی. مقدمه ی اخلاق محتشمی. چاپ دوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۱. پنج.

همدانی، رشید الدین. جامع التواریخ. تهران: نشر البرز، ۱۳۷۳.

مینوی، مجتبی. مقدمه اخلاق ناصری. چاپ پنجم. تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۳. ۳۰.

فرحات، هانی نعمان. نصیر الدین الطوسی و آراؤه الفلسفیة و الکلامیة. بیروت: نشر احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ ق.

 

    مادلونگ، ویلفرد. فرقه های اسلامی. ترجمهٔ ابوالقاسم سری. تهران: چاپ اساطیر، ۱۳۷۷.

 

    خلاصه زندگینامه علمی دانشمندان؛ بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی؛ زیر نظر احمد بیرشک

 

    کتاب ریاضیدانان مسلمان و سیر علوم ریاضی در شرق اسلامی بقلم: غلامرضا تاتاری. صفحات۲۶۲-۲۷۰

 

پیوند به بیرون

            مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به خواجه نصیرالدین طوسی در ویکی‌گفتاورد موجود است.

 

    همایش بین‌المللی هفتصد و پنجاهمین سالگشت خواجه نصیرالدین طوسی

    خواجه نصیر الدین طوسی که بود؟

    در مورد خواجه نصیرالدین طوسی

    در مورد خواجه نصیرالدین طوسی

    نگاه عربی به خواجه نصیرالدین طوسی در لوگو گوگل

    مجموعه مقالات منتشر شده دربارهٔ خواجه نصیرالدین طوسی در شماره ۴ مجلهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به تاریخ سوم تیر ۱۳۳۵

 

[نمایش]

 

    ن ب و

 

فلسفه اسلامی

[نمایش]

 

    ن ب و

 

شخصیت‌های برجسته در دوران حمله مغول به ایران

[نمایش]

 

    ن ب و

 

تاریخ فلسفه و حکمت ایران

[نمایش]

 

    ن ب و

 

ریاضیات در جهان اسلام

[نمایش]

 

    ن ب و

 

ستاره‌شناسی در دوران اسلامی

رده‌ها:

 

    اخترشناسان اسلام قرون وسطیافراد ایرانی‌تبار در سده ۱۳ (میلادی)اهالی توساهالی خراساناهالی مشهددانشمندان علوم غریبهدانشمندانی که بر روی تعیین قبله کار کرده‌انددرگذشتگان ۱۲۷۴ (میلادی)درگذشتگان ۶۵۳درگذشتگان ۶۷۲ (قمری)روحانیان شیعهریاضی‌دانان اسلام قرون وسطیریاضی‌دانان اهل ایرانریاضی‌دانان اهل ایران در قرون وسطیریاضی‌دانان سده ۱۳ (میلادی)زادگان ۱۲۰۱ (میلادی)زادگان ۵۷۹زادگان ۵۹۸ (قمری)ستاره‌شناسان سده ۱۳ (میلادی)شیعیان ایرانعالمان شیعهعالمان مسلمانفیلسوفان اهل ایرانفیلسوفان فارسی‌زبانفیلسوفان مسلمانوزیران ایلخانیان

 

منوی ناوبری

 

    ورود

    ایجاد حساب کاربری

    مشارکت‌ها

    بحث

    به سامانه وارد نشده‌اید

 

    بحث

    مقاله

 

جستجو

 

    نمایش تاریخچه

    ویرایش

    خواندن

 

    صفحهٔ اصلی

    رویدادهای کنونی

    مقالهٔ تصادفی

    کمک مالی

 

همکاری

 

    تغییرات اخیر

    ویکی‌نویس شوید!

    راهنما

    تماس با ویکی‌پدیا

 

نسخه‌برداری

 

    ایجاد کتاب

    دریافت به‌صورت PDF

    نسخهٔ قابل چاپ

 

در دیگر پروژه‌ها

 

    ویکی‌انبار

 

ابزارها

 

    پیوندها به این صفحه

    تغییرات مرتبط

    بارگذاری پرونده

    صفحه‌های ویژه

    پیوند پایدار

    اطلاعات صفحه

    آیتم ویکی‌داده

    یادکرد پیوند این مقاله

 

به زبان‌های دیگر

 

    العربية

    Azərbaycanca

    کوردیی ناوەندی

    English

    हिन्दी

    Հայերեն

    ქართული

    Қазақша

    中文

 

ویرایش پیوندها

 

    این صفحه آخرین‌بار در ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۷ ساعت ‏۰۶:۱۹ تغییر یافته‌است.

    همهٔ نوشته‌ها تحت مجوز Creative Commons Attribution/Share-Alike در دسترس است؛ برای جزئیات بیشتر شرایط استفاده را بخوانید.

    ویکی‌پدیا® علامتی تجاری متعلق به سازمان غیرانتفاعی بنیاد ویکی‌مدیا است.

 

    سیاست محرمانگی

    دربارهٔ ویکی‌پدیا

    تکذیب‌نامه‌ها

    توسعه‌دهندگان

    اظهارنامهٔ کوکی

    نمای تلفن همراه

 

    Wikimedia Foundation          

    Powered by MediaWiki         

 

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


معرفی پنج کتاب طرح کتابخوان اسفند ماه
24 / 12 / 1395 ساعت 1:40 PM | بازدید : 114 | نویسنده : saw | ( نظرات )

 به گزارش لیزنا، براساس اعلام روابط عمومی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، معاونت توسعه کتابخانه‌ها و کتابخوانی نهاد، کتاب‌های «فرهنگ‌نامه طلایی ورزش» نوشته مهدی زارعی، «خودی نشان بدهید» نوشته علی‌محمد صالحی، «عصبانیت آن‌قدرها هم بد نیست» نوشته مایکلین ماندی، «وقتی مهتاب گم شد» اثر حمید حسام و کتاب «دختران به عفاف روی می‌آورند» نوشته وندی شلیت و نانسی لی دموس را برای طرح کتاب‌خوان ماه ویژه اسفندماه ۹۵  معرفی کرد.

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تبلیغات
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان

سامان وب

و آدرس

 http://www.sawman.loxblog.com

لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1099
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 11
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1226
:: باردید دیروز : 1134
:: بازدید هفته : 1463
:: بازدید ماه : 6773
:: بازدید سال : 17712996
:: بازدید کلی : 197785296