دُنِ آرام (به روسی: Тихий Дон، تلفظ: تیخییْ دُن) رمانی چهارجلدی اثر میخائیل شولوخوف است که شاهکار وی محسوب میشود و نوشتن آن از سال ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۰ (تقریباً ۱۲ سال) به درازا کشید و جایزه نوبل ادبیات را برایش به ارمغان آورد. از این رمان تاکنون سه ترجمه به فارسی منتشر شدهاست. برگردان نخست را محمود اعتمادزاده بهآذین انجام داد، سپس منوچهر بیگدلی خمسه آن را ترجمه کرد و در سالهای اخیر نیز ترجمه دیگری توسط احمد شاملو صورت گرفت. شاملو از روی ترجمه فرانسوی آنتوان ویتز این رمان را به فارسی برگرداندهاست. ایرج کابلی در مقابله با نسخه روسی با شاملو همکاری داشتهاست.
خلاصه داستان
گریگوری دومین فرزند و دومین پسر و آخرین پسر خانوادها ملخوف ست. او دلباخته زن همسایه به نام آکسیانا میشود. آکسیانا که از شوهر تندخو و بدرفتار خود «استپان آستاخوف» بیزار است، متقابلاً به گریگوری دل میبازد و با او رابطه برقرار میکند. وقتی پدر گریگوری به رابطه نامشروع این دو پی میبرد به اجبار گریگوری را به ازدواج با دختری پاکدامن به نام «ناتالیا» وا میدارد؛ ولی گریگوری دل در گرو عشق آکسیانا دارد و با زن قانونی خود به سردی برخورد میکند. جنگ اول جهانی فرا می رسد . او میرود ودر جنگ به مناسبت شجاعتش صلیب سن ژرژ میگیرد و به استواری و افسری میرسد. اما چندی بعد به صف بلشویکها میپیوندد و در نبردی با آنها همقطار میگردد. انقلاب بلشویک فرا میرسد و سربازان در دو دسته سفیدها و سرخها با هم مبارزه میکنند و به کشتن یکدیگر مبادرت میورزند. حوادث موافق نیروهای شورشی و ارتش سفید نیست. آنها در برابر کمونیستها شکست میخورند و عقب مینشینند و فرماندهانشان میگریزند. گریگوری وقتی میبیند سفیدها و سرخها چگونه اسیران یکدیگر را که هموطن هستند میکشند، دلزده و دلخسته عزم خانه و کاشانه میکند.
گریگوری به خانه میآید در حالی که پدرش، مادرش، برادرش، زن برادرش، پدرزنش و همسر قانونی اش را در طول داستان از دست دادهاست. او امیدوار است که باز سر زمین برود و زندگی آرامی را به دور از جنگ و ویرانی و آدمکشی آغاز کند. اما غافل از اینکه همولایتی و دوست سابقش: «میخائیل کاشه ووی» که از ابتدا به سرخها پیوسته و هوادار متعصب و سرسخت کمونسیتها شده بود و خواهر او را نیز به زنی گرفته و در منزل آنها ساکن شده بود - قصد دارد او را به این خاطر که ضدانقلابی است دستگیر و از بین ببرد.
گریگوری میگریزد و چند ماهی با دستهای یاغی همگام میشود. اما در نهایت برمی گردد و دلداده خود، آکسیانا را برمی دارد و رو به سوی مقصدی (زندگی آرام) میرود. آکسینیا در این راه توسط نگهبانان سرخ کشته میشود .گریگوری که همه چیزش را باختهاست به خانه برمی گردد و در مییابد که دخترش نیز از بیماری جان سپردهاست. گریگوری پس از آن بهآبادی مزرعه خویش میپردازد و زمان میگذرد و پسرش میشاتکا ازدواج میکند و برخلاف پدر، خانوادهای سرشار از عشق و شادی تشکیل میدهد. دن همچنان آرام به مسیر خود به سوی دریا ادامه میدهد.
در هر سه ترجمه این این اثر واژه کازاک به اشتباه قزاق ترجمه شده است. هیچیک از این سه نسخه دن آرام، از اصل روسی کتاب ترجمه نشده اند و به همین دلیل، هر سه راوی فارسی این داستان، مرتکب خطائی شده اند که به کل جوهره داستان آسیب زده است. این مدعا در صورتی است که احمد شاملو در ترجمه خود(صفحه 407 دفتر اول-پانوشت 1)توضیح داده که واژه ی قزاق و کازاک که در فارسی خلط شده به یک معنی نیست و بعد هم به تاریخچه ی کازاک ها می پردازد و مرزشان را با قزاق های دن و اورال مشخص می کند.این نشان می دهد که مترجم از تفاوت بین قزاق و کازاک بی اطلاع نبوده.
دن آرام (فیلم)
«دن آرام» (روسی: Тихий Дон) یک فیلم به کارگردانی سرگئی گراسیموف است که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد.
از بازیگران آن میتوان به الینا بیستریتسکایا و نیکولای کوتوزف اشاره کرد.